مقدمه

از دیرباز انسان به دنبال برقراری ارتباط با همنوع خود بوده است و همین عالقه به برقراری ارتباط او را به تالش در جهت تکمیل رسانههای جمعی واداشته است؛ هدف از برقراری ارتباط میان انسانها انتقال پیام است. یکی از نقشهای رسانهها، قابل فهم کردن پیامهای تخصصی فرستنده برای استفاده مصرفکننده است. در اواخر قرن نوزدهم فیلم به عنوان یک رسانه جدید روی کار آمد، ولی آنچه را که ارائه داد چه از نظر محتوا چه از نظر کارکرد چندان تازگی نداشت. این رسانه، سنت سرگرمیهای گذشته مانند نمایش، موزیک، حقههای تکنیکی و... را برای مصرف توده به صورت متفاوتی ارائه داد. سرگرمی یکی از نیازهای اجتماعی انسان است که فیلم در پاسخ به آن رشد و گسترش یافت. توانمندی فیلم، در ایجاد حس معناداری در مخاطب موجب اثرگذاری بیشتر میشود و این حس موجب اعتماد بیشتر او به پیامهای ارائه شده در متن فیلم میشود، به طوری که با میل بیشتری این پیامها را میپذیرد. فیلم برای طبقه کارگر و کمدرآمد، نوعی فرصت استفاده از مواهب فرهنگی را بوجود آورد که پیش از آن، تنها طبقات مرفّه از آن بهرهمند بودند. به تدریج ساخت فیلمهای متحرک کوتاه شروع شد و در مکانهای عمومی چون قهوهخانهها و کافهها که محل استراحت کارگران بود به نمایش گذاشته شد. تا پیش از جنگ جهانی اول فیلم به عنوان سرگرمی برای طبقه کارگر مطرح بود اما بعد از جنگ جهانی اول مورد توجه طبقه بورژوا قرار گرفت، از این رو فیلمهای باکیفیتتر و سینماهای مجلل ساخته شد و به ابزاری کمکی برای دگرگونی فرهنگی و اقتصادی بدل شد. فیلم از سال 1920میالدی در کشورهای اروپایی و آمریکایی به شکل داستانی وارد سینما شد. پیش از آن مضمون بیشتر فیلمها از ابتدائیترین مفاهیم مانند: تعمیر واگن، حرکت اسب و... شکل گرفته بود که عمق چندانی در دیدگاه تماشاگران خود ایجاد نمیکرد و پس از مدتی گیراییشان را از دست میدادند. ویلیام جنکیز در کتاب خود به نام ادبیات فیلم اظهار داشته که فیلم با نمایش دادن نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه، قادر است روحیات یک زمانه را به تصویر کشد و به طور معمول، ماندگارترین فیلمها، افکار و عقاید زمانه را به صورت غیرمستقیم به نمایش میگذارند.

مؤلفانی که فیلم را مورد بررسی قرار دادهاند عمدتاً بر سیر تاریخی آن متمرکز شدهاند، البته این بررسیها با رویکردهای متفاوتی صورت گرفته است برای مثال: آرتور نایت در کتاب خود به نام تاریخ سینما، رویدادهای اجتماعی و سیاسی را بیان میکند و تأثیرات آن را بر صنعت فیلم نشان میدهد. کتاب تاریخ تحلیلی سینما توسط دانشگاه آکسفورد زیرنظر جفری ناول اسمیت نوشته شد؛ این اثر در سه بخش: سینمای صامت، سینمای ناطق و سینمای مدرن به بررسی مسائلی چون تحوالت تکنولوژیک، مفاهیم زیباشناختی، انواع ژانر و... پرداخته است. تاریخ سینمای مستند نوشته اریک بارنو که به فیلمهای خبری و مستند پرداخته است؛ مانند اخبار انقالب، پیروزی اراده، چرا ما میجنگیم؟ و... . جورج آ. هواکو در کتاب جامعهشناسی سینما، تحوالت اجتماعی و معیارهای سیاسی که دولتها برای صنعت فیلم اتخاذ کردهاند را مورد بررسی قرار داده است. مایکل راشل دانشجوی فلسفه در تز دکتری خود سینمای شوروی را با تمرکز بر جنبههای زیباییشناختی و تکنیکهای فیلمسازی مورد بررسی قرار دادهاست. او فیلمهای چند تن از کارگردانان این دوره مانند: کولهشف، پودوفکین، آیزنشتاین و ورتوف را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. اولین کسی که فیلم را به عنوان سند تاریخی مورد بررسی قرار داد، دیوید ولچ نام دارد. او در کتابی با عنوان؛ تبلیغات و سینمای نازی ،1933-1945 به بررسی فیلمهای آن دوره مانند: من متهم میکنم، قربانیان گذشته، آهنگهای درخواستی... پرداخته و سیاستهای هیتلر را در این فیلمها نشان میدهد. ژاکونین ریچ و پیرو گارفالو با همکاری هم مجموعه مقاالتی را که در رابطه با سینمای فاشیسم ایتالیا نوشته شده بود را در کتابی با عنوان بررسی سینمای فاشیسم ایتالیا 1922-1943 گرد آوردند. این مقاالت به موضوعاتی همچون: تأثیر سینمای شوروی بر سینمای این دورهی ایتالیا، موسولینی در فیلمها، ستارههای سینما و جامعه در ایتالیای فاشیستی و... پرداخته است.


cinema classic
صفحه بعد صفحه قبل