فاشیسم در همهی جنبهها افراطی بود. بدون دولت، ملتی وجود ندارد؛ این کلمات بیانگر اصول پذیرفته شدهی فاشیستها هستند. دو اصل مهم فاشیستی عبارت بود از: -1فرد جدای از بقیه همنوعانش نیست و نباید به دنبال امیال خودش، برطبق غریزه طبیعیاش برود. -2فرد یکی از افراد ملت است، همهی افراد و نسلهای یک ملت، درون یک سنت به هم مرتبطاند و تکلیفی بر عهدهی هرکدام از آنهاست؛ زاهد بودن، قربانی کردن عالیق شخصی، فداکاری اخالقی، اشتیاق مذهبی چارهای برای انجام این تکلیف است. فاشیستها، زندگی را در نظر پیروانشان جدی، سخت و مذهبی ترسیم کردند که توسط افراد اخالقی و مسئولیتپذیر حفظ میشود. فاشیستها، وحدت را به تودهها تحمیل کردند و در این راستا مبارزات سیاسی، مجادلههای مذهبی، فلسفی و ادبی را محدود کردند؛ شهروندانِ خود را به تابع بودن و اطاعت از نظم پلیسی فاشیستی مجبور کردند، با هر گونه نوآوری مخالفت ورزیدند و تحمل خالقیت در زندگی برایشان دشوار بود.(375-378 ,1962:Cohen125- ,1946:Mino (فاشیستها تعلیم و تربیت را روشی مناسب برای وفاق اجتماعی میدانستند. روزنامه، رادیو، سینما و... به عنوان ابزاری کاربردی مورد استفاده قرار میگرفتند تا افراد جامعه از طریق آن به پذیرش مسئولیت در جامعه ترغیب شوند. مقامات فاشیستی، هدفشان هدایت جامعه در جهت مطلوبشان بود.
تا پیش از پیدایش رسانههای صوتی و تصویری، نشر افکار و عقاید از طریق روزنامهها و کتابها یعنی ابزار نوشتاری انجام میشد. اما با اختراع رسانههای صوتی و تصویری شکل ارتباطات تغییر کرد. این رسانهها واکنشهای مخاطبین را محدود و فرصت انتقاد را از آنها گرفت و تبادل ذوق و سلیقه را جایگزین بحثهای انتقادی کرد.)هابرماس، :1388 70-80( در قرن بیستم تبلیغات به عنوان روشی برای برانگیختن احساسات تودهها مورد استفاده قرار گرفت و به زمینههایی برای اثرگذاری نیاز داشت. صنعت سینما در این دوره به عنوان یکی از ابزارهای تبلیغاتی و سرگرمی زمینه را برای جهت دادن به نگاه تودهها فراهم میکرد و با ساخت فیلمهای موزیکال، کمدی، ملودرام سعی در ایجاد یک وفاق اجتماعی میان تودهها داشت.