ویژگی بارز فیلمهای شوروی ارج نهادن به عقاید مارکسیستی بود و با گسترش مفهوم جامعه کمونیستی، درک مخاطبانش را برای شناخت وظایفش باال میبرد. مخاطب برای همذاتپنداری با داستان فیلم الزم است که در ابتدا ایدههای ارائه شده در متن فیلم را بپذیرد. جهت دستیابی به این منظور، الزم است که فیلمساز با نیازها و افکار مخاطبان خود آشنایی داشته باشد. فیلم کهنه و نو)آیزنشتاین1929،( سرچشمه پیشرفت را در زندگی اشتراکی جستجو میکند و فرد در جامعه مانند مهرهای کوچک در دستگاهی عظیم، وظایفی از پیش تعیین شده دارد؛ و این جامعه کمونیستی است که با هموار کردن مسیر پیشرفت، سعادت حقیقی را برای آنها به ارمغان میآورد. فیلم با نشان دادن اوضاع نابهسامان روستا و اینکه چگونه این وضع بهبود مییابد، تحمل مخاطب را با امید بخشیدن افزایش میدهد و او را قانع میکند که وضعیت نابهسامان اقتصادی همیشگی نیست و قابلیت بهبود یافتن دارد.
ذهن انسان به جای پذیرفتن واقعیت، مستعد نمادگزینی است. توده مردم از اقتدارهای نمادین جامعه فرمان میبرند چون پشت این الیههای نمادین را نمیبینند و باور دارند که اقتدار جامعه در راستای خیر عمومی گام برمیدارد. در فیلم مادر)پودوفکین1926،( پدر نمادی از قدرت حاکم است که درصدد آسیب رساندن به مادر میباشد که نماد مردم بیدفاع جامعه است. پسر به دفاع از مادر به پا میخیزد. او در ابتدا نمیتواند بر پدر فائق آید اما با در دست گرفتن چکش به عنوان سالح که نماد کارگران است اقتدار پدر، شکسته میشود. اگر طغیان پسر علیه پدر نبود، مادر آسیبی جدی میدید. این نبود عدالت در جامعه است که انسانهای بیباک چون پسر را به عرصهی مبارزه میکشاند. مضمون فیلم وابسته به شرایط و امکانات فنی است که با آن ضبط میشود و موضوعاتی را ترسیم میکند که فیلمساز میخواهد. گاهی فیلم موضوعات را از زوایایی نشان میدهد که از دید مخاطب پنهان بوده یا پیش از آن مورد توجهاش نبوده است. بنابراین آنچه که به عنوان فیلم عرضه میشود، گزینشی و دارای بار ارزشی است. پیامی که از طریق فیلم به مخاطبان ارائه میشود، برنامهریزی شده و هدفمند است. در سکانسی از فیلم، مردی در مسیر ملحق شدن به شورشیان با ممانعت همسرش مواجه میشود، رابطه عاطفی بین آنها عنصری بازدارنده است که مرد را از آرمانش دور میکند. او با شلیک گلوله به طرف همسرش، ارزش فردی خود را فدای ارزش جمعی میکند. فیلم مادر پایانی باز دارد که با کشته شدن پسر و مادر، وقایع آینده را در ذهن مخاطب متبادر میسازد. نظام تزاریسم افرادی شریف چون مادر و پسرش را میکشند؛ این صحنهها یادآور عدم شایستگی اقتدار اجتماعی نظام حاکم است که در برابر بیننده شکسته میشود و در نتیجه او حاضر نیست به معناهای این نظام تکیه کند و از آن رویگردان میشود.
فیلم اعتصاب)آیزنشتاین1925،( با تأکید بر شورشها و اعتصابات بر اهمیت موضوع در ذهن بیننده میافزاید؛ و به ایدههای موردنظر فیلمساز فرصت خودنمائی میدهد، همچنین احساسات مخاطب را در زمینههای بخصوصی غنی میبخشد. این فیلم با به تصویر کشیدن حضور و نادیده گرفتن غیاب، حضور مردم در صحنههای مبارزه علیه سرمایهداران را میطلبد. فیلم با به تصویر کشیدن شورشیان و پرهیز از نمایش آنان که در خانه ماندهاند و در شورش حضور نداشتند، شورش را تأیید میکند. مخاطب در هنگام تماشای این صحنهها وجود غایبان را درنمییابد و غرق در حضور شورشیان میشود. او پس از تماشای فیلم، تجربه حضور را در وارد عرصه مبارزه شدن بدست میآورد.